مشخصات کتاب:
نام کتاب | تاریخ تئوری معماری جلد دوم از قرن شانزدهم تا روشنگری |
انتشارات | انتشارات کتابکده کسری |
نویسنده | هانو والتر کرافت |
مترجم | پویان روحی، |
تعداد صفحات | 176 |
سال و نوبت چاپ | 1400 |
قطع | شومیز/ سیاه و سفید |
موضوع | تئوری معماری |
قسمت هایی از کتاب کتاب تاریخ تئوری معماری جلد دوم از قرن شانزدهم تا روشنگری نوشته هانو والتر کرافت ترجمه پویان روحی
معرفی کتاب تاریخ تئوری معماری جلد دوم از قرن شانزدهم تا روشنگری
درباره کتاب تاریخ تئوری معماری؛ جلد دوم
برای درک اهمیتِ این موضوع که معماران [در طولِ تاریخ] وظیفه خود را چطور میدیدند، اهمیتِ بسیار دارد که بنیان تئوریکِ معماری در زمان آنها را درک کنیم، و بدانیم که این بنیان چطور تکامل پیدا کرده است. تئوریهای معماری همیشه به یک زمینهی تاریخی تعلق دارند؛ زمینهای که تا اندازهای نقشی علت و معلولی [در شکلگیریِ آن تئوریها] دارد. سیستمهای جدید از بحثهایی که حولِ سیستمهای قدیمیتر انجام میشوند، شکل میگیرند؛ چیزی به نام یک سیستمِ کاملاً جدید [تئوری] وجود ندارد. اگر سیستمی ادعا کند که یک سیستمِ کاملاً جدید است، یا سیستم احمقانهای است، و یا خطرناک. به این ترتیب، تئوری معماری و تاریخِ تئوری معماری معنایی یکسان پیدا میکنند؛ تا جاییکه موضع معاصر همیشه نمایندهی مرحلهای از فرایند تاریخی است.
برای یک معمارِ دارای پرکتیس که میخواهد اصول کاریِ خود را درک کند، داشتنِ دانش تئوریک از موضوعِ کارش ضروری است. او برای آنکه بتواند دیدگاههای خود را شفاف کند، باید بداند که دیگران چطور با آن مسائل یا مسائلی مشابهِ آن رو به رو شدهاند. یک معماریِ بدون بنیان تئوریک، یا از روی تصادف ایجاد شده، و یا به کلیشه تبدیل خواهد شد.
تنها در گفتوگوست که تئوری معماری و معماری میتوانند رشد کنند. تئوری میتواند یک گزاره، تبیینِ پرکتیس، یا یک برنامه باشد؛ و کیفیت معماریای که بر اساسِ آن شکل گرفته، میتواند به عنوان معیاری برای سنجش مفید بودنِ آن تئوری در نظر گرفته شود. باید این امکان وجود داشته باشد که تئوری معماری را با مراجعه به ساختمانها کنترل کرد. آیا میتوان نتیجه گرفت که معماریِ خوب همیشه قابلیتِ توجیه شدن توسط یک تئوری را دارد، یا باید داشته باشد؟ بسیاری از معماران بزرگ، این رابطهی متقابل را تشخیص دادهاند و علاوه بر آثار معماری خود، مجموعهای از آثار تئوریک نیز بهجا گذاشتهاندـ برای مثال پالادیو و فرنک لوید رایت ـ و اگر با کار تئوری آنها آشنا نباشیم، هرگز نمیتوانیم ساختمانهایشان را بهطور کامل درک کنیم. اما باید نسبت به ارائهی یک قانون کلی در این زمینه مراقب باشیم.
در میزان تاثیر تئوری بر معماریِ ساختهشده کمی ابهام وجود دارد. تئوری میتواند عرفها و استانداردهایی تعیین کند که با استفاده از آنها، تولید یک معماریِ واقعاً بد غیرممکن شود؛ در عین حال، تبدیل عرفهای زیباشناختی به استاندارد میتواند خلاقیت را از بین ببرد، یا دستکم متوقف کند. تئوریهای معماری که بر اساسِ پیشفرضهای نادرست یا متعصبانه عمل میکنند، میتوانند شروطی تعیین کنند که عمل به آنها نتایج فاجعهباری ایجاد کند؛ مثل تقلیلِ معماری به عملکرد، یا مفهوم منطقهبندی در طراحی شهریِ مدرن.
علاوه بر این، تئوری معماری باید در زمینه تاریخیاش دیده شود. هر نوع بررسیِ تئوری معماری که شکل تاریخِ سیستمهای انتزاعی را که از پیشزمینه تاریخیشان ـ مشابه آنچه معمولاً در موردِ تاریخهای فلسفه و زیباییشناسی اتفاق میافتد ـ جدا شدهاند، به خود بگیرد، غیرتاریخی، و فاقد ارزش است. یک ایده زیباشناختی به خودیِ خود واجد ارزش نیست؛ چیزی که اهمیت دارد، این است که این ایده، در چه زمانی، تحت چه شرایطی، و در چه زمینهای ایجاد شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.