پاریس ، میدان واندوم پاییز ۱۹۴۴ یک بار ، تمام پاریس و اروپا زیر پای من بود . دنیا مال من بود . حتی بعد از این که مرون شنل را در سال ۱۹۳۹ با دلخوری بستم ، با این حال شماره پنج نورانی من فروخته میشد ، تا این که پیر ۲ آن را دزدید . شماره پنج بی نقص بود ، شروع افسانه من بود ، دنیای مرا مانند ستاره ای درخشان در جهان بیوزن به لطف نیتهای پاک قدرت های ناشناخته روشن کرد . اسم من را دربرداشت ، مرا مشهور کرد ، و تا به امروز فراتر از آرزوهایم مرا ثروتمند کرد . مثل من ، عطر و بوی شماره پنج ماندگاری داشت ، ماندگاری ؛ رایحه روح مانندی است که حتی بعد از ناپدیدشدن ماده در هوا میماند . مشکل این است که چنین رایحه ای خاطره هایی برای من یا دیگران ایجاد می کند که تمام این خاطرات خوب نیستند . من کارهای وحشتناکی انجام داده ام . اما حقیقتا ، راه چاره و انتخابی نداشتم . و همیشه ریسک را می پذیرفتم . هنوز هم ، فکر نمی کردم که این لحظه فرا برسد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.