فرآیند طراحی در معماری از جمله مباحثی است که به سرعت با برنامهدهی در معماری اشتباه گرفته میشود. در حقیقت زمانی که صحبت از فرآیند طراحی میکنیم به مرحلهای پیشتر و فراتر از برنامهدهی توجه داریم. اگر بر مبنای یک تئوری شهیر در هنر، آن را «بازنمایی» و در واقع بازنمایی از یک امر معنوی تلقی کنیم، آنگاه درمییابیم که فرآیند طراحی از لحظه درک امر معنوی آغاز شده است و تجسد بخشیدن به یک امر معنوی در حقیقت کاری است که هنرمند انجام میدهد.
امر معنوی فاقد فرم است و هستی برای ما انسانها بدون فرم غیرقابل تأمل و تفکر است. گذر از یک مرحله بدون فرم به یک مرحلهای که اولین جوانههای فرم در ذهن شکل میگیرد در حقیقت شروع فرآیند طراحی است. مرحلهای که آن را گذر از خلق پِره کانسپت (پیش انگاره) به کانسپت (انگاره) مینامیم. بر این مبنا، پیش انگاره، فاقد فرم و انگاره، دارای فرمی اولیه است. در این مرحله است که نوع اثر هنری و سبک آن همزمان شکل میگیرد.
اگر نگوییم عموم کتابهایی که در حوزه هنرِ معماری عنوان «فرآیند طراحی» را بر خود گذاشتهاند، باید گفت عمده آنها به موضوع برنامهدهی میپردازند و نه نگاه فرایند طراحی از دیدگاهی که مطرح شد. نقض این عمومیت را برای اولین بار با مطالعه کتاب حاضر اثر مایکل براون به زیبایی مییابیم. کتاب حاضر تأملی است بر فرآیند طراحی بر پایه منطق انتقادی کارل پوپر فیلسوف اتریشی-انگلیسی قرن بیستم که از غیرمادیترین فرآیندهای شکلگیری پِره کانسپت آغاز میشود و تا مسائل کاملاً مادی، مانندی مصالح و سازه و نور، در یک پروسه شناخت و تولید، در فرآیند طراحی ادامه مییابد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.