تافوری در این کتاب در رویکردی نئومارکسیستی و مبتنی بر حفظ ارزش های آن، نگاه انتقادی خود را معطوف به نظام سرمایه داری می کند. وی سرنوشت معماری، شهرسازی و نظام سرمایه داری را به هم گره خورده می داند و بیان می دارد سرنوشت جامعه سرمایه داری به هیچ وجه خارج از طراحی معماری نیست. ایدئولوژی طراحی فقط به مثابه امر ضروری برای یکپارچه سازی سرمایه داری مدرن در تمامی ساختارها و روساخت های وجود انسانی است؛ همان گونه که توهم قادر بودن به مخالفت با آن طراحی، با ابزارهای نوع متفاوتی از طراحی و یا ضد طراحی رادیکال، چنین است.
معماری مدرن، با تبدیل خود به حاملی از ایدئال های عقلانی، در چارچوب استراتژی سیاسی مستقل، سرنوشتی برای خود ترسیم کرده است که به موجب آن طبقه کارگر تنها در مرحله دوم تحت تأثیر قرار می گیرد. اجتناب ناپذیری تاریخی این پدیده می تواند شناخته شود؛ اما به همین نحو، دیگر پنهان سازی این واقعیت غایی ممکن نیست که انتخاب های معماران را بیهوده دردناک عرضه می کند که با ناامیدی به ایدئولوژی های انضباطی تعلق دارد.
شهرسازی مدرن قادر به تحقق بخشیدن به مدل های خود نبوده است؛ با این حال در چارچوب ساختارهای شهری، کل مشارکت آوانگارد تاریخی با آبستنی خاص به حیات ادامه می دهد. شهر به مثابه تبلیغات و ساختار خود مبلغ، به مثابه گروهی از کانال های ارتباطی، به نوعی ماشین مبدل می شود که بی وقفه پیام می دهد: نامعلومی به خود خود فرم خاصی یافته و به مثابه تنها امر معلوم ممکن برای شهر به مثابه کلیتی عرضه شده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.